نقشه سیاه سیامک برای زن جوان با لبخند در خیابان شروع شد
روزی که به «سیامک» دل باختم همه تصورم این بود که او هم مرا با همه وجودش دوست دارد. حتی برای لحظه ای فکر نمی کردم که او…
روزی که به «سیامک» دل باختم همه تصورم این بود که او هم مرا با همه وجودش دوست دارد. حتی برای لحظه ای فکر نمی کردم که او…
آز و طمع افکارم را به هم ریخته بود وسوسه های شیطانی رهایم نمی کرد به طوری که در رویاهایم، خودم و فرزندانم را خانواده…
«پرهام» با توسل به حیله و نیرنگ و طرح یک نقشه حساب شده مرا به یک سوئیت اجاره ای کشاند که ناگهان سه مرد غریبه چاقو به…
وقتی به حقیقت ماجرای عشق خیابانی پی بردم تازه فهمیدم که کاخ آرزوهایم را در یک دنیای خیالی ساخته بودم که با وزش باد هوس…
از روزی که در پارک ملت عاشق «سروش» شده بودم احساس می کردم شاهین خوشبختی بر شانهام نشسته است، به همین دلیل برای ازدواج…
امروز که فقط به خاطر هوس ها و هیجانات آغاز دوران بلوغ و در پی عشقی احساسی همه هستی و آینده ام را به نابودی کشانده ام…
«بهاره» را به عنوان یک «دوست اجتماعی» من این عشق خیابانی را باور کرده بودم تا جایی که وقتی فهمیدم آن دختر با یکی از…
کمبود محبت در خانواده موجب شد در آستانه جوانی به سوی عشق خیابانی کشیده شوم که در نهایت نیز همین عشق نافرجام مرا به سوی…
روزی که به خاطر لجبازی با پدرم تصمیم به ازدواج با آن دختر نقاش گرفتم، هیچ گاه تصور نمی کردم که با این ازدواج همه آمال…