جوان مشهدی خود را آزار می داد / خون را دوست داشتم !
«توهم می زدم و با تیغ جراحی به جان دست هایم می افتادم و با جاری شدن خون فرش زیر پایم قرمز می شد.
«توهم می زدم و با تیغ جراحی به جان دست هایم می افتادم و با جاری شدن خون فرش زیر پایم قرمز می شد.
: روزی که از دخترم خواستم با برادرزاده ام ازدواج کند هیچ گاه فکر نمی کردم که او به مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی…
«بهاره» را به عنوان یک «دوست اجتماعی» من این عشق خیابانی را باور کرده بودم تا جایی که وقتی فهمیدم آن دختر با یکی از…