عروس 15 ساله فقط یک شب عقد داماد اصفهانی بود !
می دانم تا چه اندازه احترام پدر و مادر سفارش شده و من هم باید به گونه ای رفتار کنم که پدر و مادرم از من رنجیده خاطر…
می دانم تا چه اندازه احترام پدر و مادر سفارش شده و من هم باید به گونه ای رفتار کنم که پدر و مادرم از من رنجیده خاطر…
او همه روح و روانم را تسخیر کرده بود به طوری که هیچ اراده ای از خودم نداشتم و تنها به دستورات او عمل می کردم. آن قدر…
ای کاش خودش را پیدا می کرد و این چنین سرگشته و حیران نمی شد. روزی که به مادرش گفت یک دل نه صد دل عاشق پسری شده…
زندگی من دستاویز مهمی برای انتقام جویی و تحقیر مادرم است و خانواده پدرم با سرزنش ها و نیش و کنایه های زجرآورشان قصد…
با غروری کودکانه و تحت تاثیر حرف های اطرافیانم که اگر از شکایتم صرف نظر کنم همسرم پررو می شود! بدون تفکر بر طلاق اصرار…
چهار برادر داشتم و تک دختر خانه بودم، هر چه می خواستم برایم حاضر بود. 16 سال بیشتر نداشتم که از پدر و مادرم خواستم…
به خاطر این که در 15 سالگی از نامزدم طلاق گرفته بودم. مهر مطلقه بر پیشانی ام خودنمایی می کرد در همین شرایط بود که…
با این گناه بزرگی که مرتکب شدم همه زندگی و آینده ام را تباه کردم، اکنون نمی دانم چگونه به چشمان نگران و پر از اشک پدرم…
نوعروس وقتی دید گرفتار بدبینیهای همسرش میشود، خواستگار سمج را به قتل رساند.
از او خواستم تا به این کارهایش پایان دهد اما آب پاکی را روی دستم ریخت و گفت باید با این موضوع کنار بیایم و رازدارش باشم…