شناسه خبر: ۱۶۶۱۲۲
لینک کوتاه کپی شد

ماجرایی خواندنی که ۷۰ سال پیش اتفاق افتاد / «عبدالحمید مولوی» و نجات «گنبد سبز» از تخریب

بنای سبز‌آبی معروف به گنبد سبز مشهد را که سال‌هاست به‌عنوان ساختمانی مرموز و پر از داستان شناخته می‌شود، همه زائران و مجاوران مشهدی حداقل یک‌بار دیده و از کنارش گذر کرده‌اند.

ماجرایی خواندنی که ۷۰ سال پیش اتفاق افتاد / «عبدالحمید مولوی» و نجات «گنبد سبز» از تخریب

به گزارش مشهدفوری؛ بنای سبز‌آبی معروف به گنبد سبز مشهد را که سال‌هاست به‌عنوان ساختمانی مرموز و پر از داستان شناخته می‌شود، همه زائران و مجاوران مشهدی حداقل یک‌بار دیده و از کنارش گذر کرده‌اند. حرف درباره تاریخ این‌بنا بسیار است.

جواد نواییان‌رودسری تاریخ‌پژوه در گزارشی از این بنا چنین آورده است: «مهم‌ترین سؤال درباره این بنای تاریخی، در اطراف فرد مدفون در آن دور می‌زند. با وجود آنکه اسکن اشعه ایکس، در دهه‌۱۳۷۰ خورشیدی، نشان داد که در زیربنای گنبدسبز، دو نفر کنار یکدیگر مدفون هستند، بازهم برخی مورخان نه‌چندان معتبر، از سه نفر به‌عنوان صاحبان منفرد این مقبره نام می‌برند که همه آنها یک وجه مشترک اسمی دارند؛ نام هر سه نفر، شیخ‌مؤمن است.

نخستین شیخ‌مؤمن، با نام شیخ‌محمدمؤمن دستجردی شناخته می‌شود؛ کسی که ولی‌قلی‌بیگ شاملو (درگذشته به سال‌۱۰۸۵ قمری) در کتاب «قصص‌الخاقانی» به نام وی اشاره کرده و او را در طبقه درویشان قرار داده است.

دومین مدفون، اما چه کسی است؟ زنده‌یاد دکتر‌علی‌شریعتی در کتاب «راهنمای‌خراسان» که آن را در سال ۱۳۴۵‌خورشیدی به رشته تحریر درآورده است و از آثار ناشناخته اوست، به‌طور مختصر به تاریخ بنای گنبدسبز اشاره می‌کند و درباره آن می‌نویسد: «اینجا مدفن محمدمؤمن عارف‌استرآبادی است که به سال‌۹۰۴ قمری وفات یافت.»

البته این ادعا با چند‌دلیل تاریخی کاملا رد شده است. مهدی قربانی، نویسنده کتاب «گنبدسبز مشهد» که ظاهرا این کتاب را برای راهنمایی گردشگران این بنای تاریخی نوشته، درباره گزینه سوم هم معتقد است که برخی، مزار گنبدسبز را به محمدمؤمن تنکابنی منسوب کرده‌اند که براساس گفته آقای قربانی، او «طبیب شاه‌اسماعیل و صاحب کتاب تحفه‌حکیم» است.

ناگفته نماند از شیخ محمدعلی‌مؤذن هم به‌عنوان یکی از افرادی نام می‌برند که مزار گنبدسبز را به وی منسوب کرده‌اند.

او از شاعران و عارفان دوره صفویه و معاصر شاه‌عباس دوم و شاه‌سلیمان‌صفوی بوده است. درباره وجه‌تسمیه نام و تاریخ بنای گنبد‌سبز هم باید گفت: از‌آنجا‌که بنای گنبد مزین به کاشی‌کاری فیروزه‌ای متمایل به سبز است، به گنبدسبز معروف شده است. گنبدسبز بنایی هشت‌ضلعی با چهار ایوان است که احتمالا در سال‌۱۰۳۶‌قمری بنیان و در سال‌های‌۱۰۵۵‌و‌۱۰۵۸‌قمری هم تکمیل و تزیین شده است.

این سطر‌ها اگرچه به اختصار و با هدف آشنایی خوانندگان با این بنا آورده شده، اما گزارش پیش رو نه درباره مدفونان گنبدسبز است و نه به تاریخ ساخت این بنا اشاره دارد؛ در تورق مطبوعات قدیمی به خبری عجیب و جالب درباره گنبدسبز رسیدیم که خواندنش خالی از لطف نیست؛ گزارشی که نشان می‌دهد عبدالحمید‌مولوی خراسان‌پژوه ناجی گنبدسبز بوده و سبب ثبت‌نام آن در فهرست آثار‌ملی ایران شده است.

گزارش یک خبرنگار از «گنبد سبز»

«در گنبد‌سبز علاوه بر شیخ‌مؤمن یکی از امامزادگان هم مدفون است. اینجا بنای قدیمی و کهنه‌ای است به نام گنبد سبز که سال‌هاست دراویش سلسله خاکسار در آنجا به‌سر می‌برند و، چون اینجا متولی درست‌و‌حسابی نداشته است، روز‌به‌روز به طرف کهنگی و اندراس رفته است، آن‌چنان‌که علاوه بر آنکه کاشی‌های گنبد از میان رفته، در ارکان و قوائم گنبد هم آثار مرور زمان خیلی راه یافته است.» این ابتدای گزارشی است که روزنامه آزادی در ۱۱ مرداد‌۱۳۳۵ خورشیدی از گنبد‌سبز نوشته و ماجرای عجیبی را مطرح کرده است.

گویا در این سال شخصی ادعا کرده که مدفون گنبد‌سبز جد اوست و براساس همین‌ادعا هم دست به تخریب آن زده تا پس از تخریب گنبد، زمین آن را بفروشد، اما یک‌نفر مثل ناجی سر می‌رسد و جلوی این اتفاق وحشتناک را می‌گیرد و او کسی نیست جز عبدالحمید‌مولوی، خراسان‌پژوه و از کارگزاران آستان‌قدس‌رضوی در اوایل قرن ۱۴‌خورشیدی.

در ادامه این گزارش، نویسنده پیشینه‌ای درباره گنبد سبز نوشته و چنین درج کرده است: «در سال‌۱۳۱۹‌خورشیدی که قسمت جنوبی خیابان شاهرضا را مشغول امتداد بودند، شهرداری در صدد انهدام گنبد‌سبز برآمد ولی حضرت حاج‌شیخ‌حسنعلی اصفهانی -رضوان‌ا... علیه- که از مردان خدا بود، به آقای پاکروان، استاندار وقت، پیغام داد که در گنبد‌سبز یکی از بزرگان عرفان به نام شیخ‌مؤمن مدفون است و به احترام وی باید آرامگاهش نگهداری و تعمیر شود.

شخصی با ادعایی عجیب

آقای پاکروان هم که تا‌حدی از عظمت حاج‌شیخ آگاه بود، اطاعت کرد و به احترام امر اصفهانی دستور داد که فلکه وسیعی در اطراف (گنبد سبز) وازده (طراحی کنند) و آرامگاه شیخ‌مؤمن را هم بسازند که از‌قضا، شهریور۱۳۲۰خورشیدی آمد و آن سِیر مدتی به‌هم خورد و عالی‌ها سافل‌ها شد (منظور خبرنگار متوقف شدن پروژه با آغاز جنگ جهانی دوم است). چهارده‌پانزده سال گذشت و باز پارسال درصدد امتداد قسمت جنوبی خیابان برآمدند.

در طی این چند‌سال، اما شخصی آمده و ادعایی را مطرح کرده و خود را از احفاد شیخ‌مؤمن خوانده است. این شخص ولی کار عجیبی کرده و به جای آنکه آرامگاه جد خود را تعمیر نماید، در صدد تخریب آن برآمده است.

ولی اگر از اولاد شیخ‌مـؤمـن بـود، می‌بایست آرامگاه را تعمیر کند ولی صحیح یا سقیم می‌گویند که اگر آن را خراب نماید، ممکن است پول گزافی از فروش آنجا یا از جا‌های دیگر (منظور اطراف آرامگاه و موقوفات آن است) به دستش آید؛ بنابراین شبانه درصدد تخریب گنبد برآمد و می‌گفتند در شهرداری مساعدینی هم دارد که به کمک وی شب‌ها آجر‌ها را لق نموده و فرو می‌ریختند.»

غائله تخریب «گنبد سبز»

براساس نوشته این روزنامه کار که به اینجا می‌رسد، مردم ناراحت می‌شوند و این اتفاق داشته به غائله‌ای بزرگ تبدیل می‌شده که آقای عبدالحمید مولوی که گویا آن روز‌ها در تهران بوده است، به مشهد می‌رسد و جلوی خرابی گنبدسبز را می‌گیرد و در ادامه هم برای پیشگیری از تخریب بنا، آن را به ثبت‌ملی می‌رساند. روزنامه آزادی می‌نویسد: «موضوع خرابی گنبد تأثیر بسیار سوئی در شهر کرد و هیاهوی مردم بلند شد.

در این بین آقای عبدالحمید‌مولوی که از مطلعین خراسان و عضو مهم آستان‌قدس است، از تهران به مشهد وارد و بنا به اطلاعات تاریخی که داشت، با مساعدت افکار‌عمومی از خرابی بیشتر گنبد‌سبز جلو گرفت (جلوگیری کرد) و مرکز هم نمایندگی را به آقای مولوی داد و آن بنا را به نام ابنیه تاریخی به ثبت رسانید تا دولت ملزم به تعمیر و نگهداری آن شود؛ زیرا طبق قانون هربنایی که قبل از سلطنت زندیه در ایران ساخته شده باشد، جزو ابنیه تاریخی و مال ملت است و دولت ملزم به حفظ آن است؛ البته آنجا خراب نشد ولی به‌درستی هم آباد نشد و دو ماه قبل در جلسه انجمن آثار ملی (سازمان میراث فرهنگی امروز) در‌این‌باره بیاناتی شد که نظر باطنی همه اعضا بر حفظ و ترمیم قطعی گنبد‌سبز بود.»

پس از این سطرها، نویسنده گزارش اطلاعات جالبی را درباره مدفون گنبدسبز مطرح می‌کند. او توضیح می‌دهد: «نگارنده راجع به شیخ مؤمن که در آنجا مدفون است، اطلاع جالب‌توجهی دارم. خلاصه اینکه همین شیخ‌مؤمن بود که وقتی خان‌ازبک در قرن دهم، فرمان قتل‌عام اهالی مشهد را داده بود، روز دوم یا سوم از شهر به اردوی خان خون‌آشام رفته، با وی ملاقات و او را از کشتار عمومی اهل‌شهر نهی کرده بود. خان هم پذیرفته و فرمان بازگشت داد ولی اطلاع عمیق‌تری از حال او نداشتم تا چند‌روز قبل که یکی از دانشمندان و محققین به دفتر آزادی آمدند و در‌این‌باره اطلاعاتی از ایشان خواستم که ایشان هم به این طریق پاسخ دادند:

اصل بنای گنبد‌سبز بر سر مرقد امامزاده فضل‌بن علی بن حسن بن على بن ابی‌طالب -علیهم السلام- است که درباره‌اش می‌نویسند: «و کان سیدا عالما تحریرا». او امامزاده عالی‌نسب و بسیار‌زیبا و دانشمند بوده است، چنان‌که در حوزه درسش، هفتاد نفر از علمای مذاهب اربعه تلمذ می‌نموده‌اند و، چون یکی از بنات بنی‌امیه عاشق جمال امامزاده بوده، یزید بن مهلب وی را شهید کرده و او بنا بر روایت کتاب مرآت‌الخیال عربی (تألیف سید‌مصطفی‌کاظمی) در این نقطه دفن بوده و در عصر صفویه این بنا را بر مرقدش ساخته‌اند و پس از چند قرن که شیخ مؤمن استرآبادی حکیم و عارف معروف قرن یازدهم رحلت نموده، او را در جوار امامزاده دفن کرده‌اند و به مناسبت قرب زمان و اهمیت شیخ و خدمت بزرگی که به شهر و جان اهالی نموده، این آرامگاه به نام وی معروف گردیده است.»

تجار، دست به خیر بشوند

این خبرنگار در پایان توضیحی هم درباره شیخ مؤمن استرآبادی نوشته است: «اما شیخ مؤمن استرآبادی که در اینجا مدفون است کیست؟ وی از علما و عرفای معاصر شاه‌عباس کبیر و استاد شیخ بهاءالدین‌عاملی و بابا‌رکن‌الدین‌شیرازی و شیخ‌محمدعلی مؤذن‌خراسانی است که بقعه وی به نام پیر‌پالان‌دوز در نوغان معروف و مورد‌توجه عوام است.

یکی از تألیفات مهم شیخ‌مؤمن، کتاب تحفه حکیم مؤمن است که معروف است و هنوز از کتب ممتع و طرف رجوع به‌شمار می‌رود و، اما شیخ مؤمنی که آن شخص مخرب گنبد‌سبز مدعی است از احفاد وی می‌باشد، گویا بنا به نقل کتاب «منتخب‌التواریخ» شیخ‌مؤمن قاری کاظمینی است.

 موضوع قتل‌عام مشهد و وساطت شیخ‌مؤمن‌استرآبادی را هم در آتیه خواهیم نوشت. آنچه شایسته است این است که تجار و کسبه‌ای که حاضرند کمک به تجدید ساختمان گنبد سبز بنمایند، هر‌چه زودتر به این امر خیر دست بزنند و دیگر اینکه شیخ‌مؤمن تا مقام رفیعی در عالم باطن نداشت، پس از سه قرن‌و‌نیم، مرحوم حاج‌شیخ حسنعلی‌اصفهانی که عارف کاملی است به او ارادت نمی‌ورزید.»

 

منبع: شهرآرا

ارسال نظر